اللهم عجل لولیک الفرج

حضرت ولی عصر(عج)

حضرت ولی عصر(عج)

بهترین وافضل ترین عبادات نزد خدا انتظار ظهور است.
هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.امام صادق(ع)

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است



آنچه در زیر از نظر می گذرانید ترجمه کامل این خطبه است که از کتاب ترجمه تفسیر البرهان از انتشارات کتاب صبح که با حمایت نهاد کتابخانه های عمومی کشور انتشار یافته است، انتخاب کرده‌ایم:


 


«سپاس خدایی راست که به توحید خود در اوج است و در یگانگی‌اش در نزدیکی خلق است و در سلطنتش شکوهمند و در ارکان قلمروی خود، عظیم است و در حالی که خود در جایگاهش است، او را به همه چیز احاطه دانش است و به قدرت و برهان خود بر تمام بندگان چیره است. ستوده‌ایست همواره ستایش ‌شونده و همواره سربلند و پیوسته آغازگر است و بازآورنده و همه امور را بازگشت به وی است. آفریننده آسمان‌هاست و گستراننده زمین‌ها و حکمران بر آنهاست. دور و منزه از خصایص آفریده‌هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است و هموست پروردگار ملائکه و روح. بر همه آفریدگان خود تفضل کند و بر همه مخلوقات خود بخششگر است. به نیم نگاهی همه چشم‌ها را بیند و هیچ چشمی او را نبیند. بخشنده و بردبار و شکیباست. رحمت او هر چیز را رسیده و به نعمتش بر همه خلقش منت نهاده، در انتقام شتاب نکند و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان­ها آگاه و بر درون‌ها داناست. پوشیده‌ها بر او ناپیدا نیست و پنهان‌ها بر او شبهه­ناک نمی‌باشد. او راست فراگیری به هر چیز و چیرگی بر هر چه هست و توان در هر چیز و توانایی بر هر پدیده و او را همانندی نیست و اوست پدیدآور هر پدیده، آن گاه که هیچ پدیده نبود. جاودانه و زنده و عدل ‌گستر است. جز او خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.


شکوهمندتر از آن است که به دیدگان دریابندش و اوست دریابنده دیده‌ها و اوست پنهان بین و کاردان. کسی با دیدن، به وصف او نرسد و بر چگونگی او در نهانی و آشکاری دست نیابد، مگر به آن چه او عز و جل خود بنماید.


و گواهی می‌دهم که او خداوندی است که نزاهتش روزگاران را بیازمود (نسخه دیگر : فراگرفت) و نورش، ابدیت را کنار زد. هم او که بی‌رایزنی رایزنی، فرمانش را اجرا می‌کند، و او را در تقدیر نویسی‌اش انبازی نیست و در تدبیرگری‌اش، دوگونگی نباشد. هر آن چه نوآفرید، بی‌الگویی صورت بخشید و آفریدگان را بدون یاوری کسی و بدون رنج و یا چاره‌جویی، هستی‌ بخشید. جهان، بنیان نهاد تا هست شد و آفرید تا پدیدار گشت.


پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست. همو که سازندگیش استوار و کردارش نیکوست. دادگری است که ستم روا نمی‌دارد و بزرگواریست که کارها به او بازمی‌گردد.


و گواهی می‌دهم او خدایی است که هر موجودی در برابر بزرگی‌اش فروتن و در مقابل عزّتش رام و در برابر توانایی‌اش تسلیم و پیش هیبتش سر به زیراند. پادشاه قلمروها و چرخاننده سپهرها و رام ‌کننده آفتاب و ماه که هر یک در مداری معین جریان یابند. او پرده شب را به روز و پرده روز را که شتابان در پی شب است، به شب پیچد. اوست شکننده هر ستمگر سرکش و نابود کننده هر شیطان رانده شده.


نه او را ناسازی باشد و نه برایش هم­پایی. یکتا و بی‌نیاز، نه زاده و نه زاییده شده، او را همتایی نبوده و خداوندی یگانه و پروردگاری بزرگوار است. بخواهد و در گذراند و اراده کند و حکم نماید. بداند و شماره کند و بمیراند و زنده کند. نیازمند و بی‌نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد و بازدارد و بخشش کند. او راست پادشاهی و ستایش. به دست اوست تمام نیکی و بر هر چیز تواناست.


شب را در روز و روز را در شب فرو بَرد. معبودی جز او نیست، گران‌مایه و آمرزنده؛ اجابت کننده دعا و فزون‌دهنده عطا، برشمارنده نفَس‌ها و پروردگار جن و انس است. او که چیزی بر وی مشکل نیاید؛ فریاد فریادخواهان، او را آزرده نکند و پافشاری اصرارکنندگان، او را به ستوه نیاورد.


نیکوکاران را نگاهدار و رستگاران را دستِ یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را پروردگار است؛ آن که در همه احوال، سزاوار سپاس و ستایش همه آفریدگان است.


او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می‌گویم بر شادکامی و پریشان‌حالی و بر دشواری و آسانی، و به او و فرشتگان و نوشته‌ها و فرستاده‌هایش ایمان دارم و فرمان او را گردن می‌نهم و اطاعت می‌کنم و به سوی هر آن چه مایه خشنودی اوست، می‌شتابم و بدان چه حکم کرد، تسلیمم؛ از سر اشتیاق به فرمانبری از وی و بیمناکی از گوشمالی وی. زیرا او خدایی است که مکرش را ایمنی نباشد و از بی عدالتی‌اش هراسی نیست.


و اکنون بر بندگی خویش در محضر وی اقرار می‌کنم و به پروردگاری او گواهی می‌دهم و وظیفه خود را در آن چه به من وحی شده، انجام می‌دهم؛ مباد که با سرننهادنم، از سوی او عذابی سرکوبگر فرود آید که احدی را یارای پس راندن آن از من نباشد، هر چند کاردانی­اش بسیار و دوستی‌اش خالص باشد.


چرا که معبودی جز او نیست، اوست که مرا آگاهی داد که اگر آن چه بر من نازل کرده، به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده‌ام، و خداوند تبارک و تعالی ایمنی از آزار مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.


پس آن گاه، چنین وحی‌ام فرستاد: بسم الله الرحمن الرحیم «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ـ فی علی ـ وَإِن لَّمْ تَفْعلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» [ به نام خداوند همه مهرِ مهرپرور. ای فرستاده ما! آن چه از سوی پروردگارت ـ در باره علی علیه السلام ـ بر تو وحی شد، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوند را به انجام نرسانده‌ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می‌دارد].


هان ای مردمان! آن چه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده‌ام و اکنون سبب نزول آیه را بر شما بیان می‌کنم: همانا جبرئیل، سه مرتبه بر من فرود آمد و مرا از سوی سلام، پروردگارم که تنها اوست سلام، فرمانی آورد که در این مکان برپای ایستم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من است که جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود و او پس از خدا و رسول خدا، صاحب اختیارتان است.


 پروردگارم در این باره، آیه‌ای از کتاب خویش بر من نازل فرموده که: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ راکعون»[1] [ همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمان‌آورندگانی هستند که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌پردازند] و هر آینه علی‌ بن ابی طالب علیه السلام است که نماز به پا داشته و در رکوع، زکات پرداخته و پیوسته جویای خدای عز و جل است.


و من از جبرئیل درخواستم که معاف نمودن من از رساندن این پیام به شما را درخواست نماید. زیرا کمی پرهیزکاران و فزونی منافقان و مداخله گناه‌ پیشگان و فریبکاری مسخره ‌کنندگان اسلام را می‌دانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ»[2] [به زبان آن را می‌گویند که در دل‌هایشان نیست] و آن را اندک و آسان می‌شمارند؛ حال آن که نزد خداوند، بس بزرگ است، و نیز از آن روی که منافقان، بارها مرا آزار رسانیده تا بدان جا که مرا اُذُن (سخن شنو و زودباور) نامیده‌اند، به خاطر همراهی بسیار علی علیه السلام با من و روی نمودن من به وی، تا بدان جا که خداوند در این باره آیه‌ای فرو فرستاد که: «الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ» [و از آنانند کسانی که پیامبر خدا را می‌آزارند و او را سخن شنو و زودباور می‌نامند] بگو: « قل اذن » [آری سخن شنو است] بر علیه آنان که گمان می‌کنند او تنها سخن می‌شنود «خیر لکم» [این برای شما بهتر است]،[3] تا پایان آیه.


و اگر می‌خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا مستقیما با دستم به آنان اشاره کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم، به راحتی، این کار را می‌‌کردم، لیکن سوگند به خدا که در کارشان کرامت نموده، لب فروبستم. با این حال، خداوند از من خشنود نخواهد گشت، مگر این که آن چه در حق علی علیه السلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین خواند: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ ـ فی علی ـ وَإِن لَّمْ تَفْعلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» [هان ای پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ـ در حقّ علی ـ ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده‌ای، و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می‌دارد]


هان ای مردمان! بدانید که خداوند، او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده و پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می‌کنند و بر بادیه ‌نشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست، واجب شمرده است.


فرمان او جاری، گفتار او بسنده و امرش نافذ است. ناسازگارش نفرین شده، و پیرو و باورکننده‌اش در مهر و رحمت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و فرمان بران وی را آمرزیده است.


هان ای مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده‌ام. پس بشنوید و فرمان برید و دستور حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عز و جل ولی و معبود شماست و پس از خداوند، ولی شما، رسول و پیامبر صلی الله علیه و آله اوست که اکنون با شما سخن می‌گوید و پس از من، علی علیه السلام ولی و امام شماست به فرمان پروردگار. آن گاه، امامت در فرزندان من از نسل علی علیه السلام خواهد بود. این قانون تا روز دیدار با خدا و رسول او دوام خواهد داشت.


حلال نیست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان حلال دانند، و حرام نیست، مگر آن چه آنان حرام دانند. خداوند عز و جل، حلال و حرام را برای من بیان فرموده و آن چه پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته، در اختیار علی علیه السلام نهاده‌ام.


هان ای مردمان! هیچ دانشی نیست، مگر این که خداوند، آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی علیه السلام بر نهاده‌ام. هیچ دانشی نیست، مگر آن که آن را به علی علیه السلام آموخته‌ام و او امام روشنگر است.


هان مردمان! از راه علی علیه السلام گم نشوید و از وی نگریزید و از سرپرستی‌اش روی برنگردانید. اوست که به درستی و راستی خوانده و خود نیز بدان عمل نماید و نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران، او را از کار باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته است و همو جان خود را فدای رسول الله صلی الله علیه و آله نموده و با او همراه بوده است؛ درحالی که هیچ یک از مردان غیر از وی، خدا را به همراه رسول الله صلی الله علیه و آله عبادت نمی‌کردند.


هان ای مردمان! او را برتر دانید، که خداوند او را برگزیده، و پیشوایی او را بپذیرید، که خداوند، او را برپای داشته است.


هان ای مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند، توبه منکر او را نپذیرد و وی را نیامرزد و این حتم است نزد خداوند در باره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب دردناک پایدار و جاویدان کیفر کند. پس از مخالفت با سخن من در باره وی بهراسید تا مبادا در آتشی درشوید که آتش گیره آن مردمانند و سنگ، که برای حق‌ستیزان آماده شده است.


هان مردمان! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده داده‌اند و اکنون من فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان در آسمان و زمینم. آن کس که در آن،  ذره­ای به وادی تردید درافتد، به کفر جاهلیت نخستین درآمده و هر که در سخنان امروزم تردید کند، در تمامی رسالتم شک کرده است و هرآینه جایگاه ناباوران آن، آتش دوزخ خواهد بود.


هان ای مردمان! خداوند عز و جل به منّت خود بر من و احسان خویش به من این برتری را به من پیشکش کرد و به حق که خدایی جز او نیست. و او راست تمام ستایش من در همه روزگاران و در هر حال و مقام.


هان ای مردمان! علی علیه السلام را برتر دانید که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ با وجود ماست که آفریدگان پایدارند و خداوند روزی‌شان را فرو می‌فرستد.


منفور است، منفور است؛ مغضوب است، مغضوب است آن که این گفته مرا نپذیرد!


هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: هر آن که با علی علیه السلام بستیزد و بر ولایت او گردن ننهد، نفرین و خشم من بر او باد! پس هر نفسی بنگرد که برای فردای رستاخیز خود چه پیش فرستاده است و تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی علیه السلام بپرهیزید. مباد که گام‌هایتان پس از استواری درلغزد؛ که خداوند بر کردارتان آگاه است.


هان ای مردمان! قرآن را به اندیشه خوانید و ژرفی آیات و محکمات آن را فهم نمایید و در پی متشابهات آن نیفتید که به خدا سوگند، بازداری های قرآن را کس به روشنی نگوید و تفسیر آن را آشکارا بیان نکند، مگر کسی که اکنون دستش در دست من است و او را به سمت خود، فراز کشیده‌ام و بازویش را بالا برده و به شما اعلام می‌کنم: هر که من سرپرست او هستم، این علی علیه السلام سرپرست اوست و او علی ‌بن ابی طالب برادر و وصی من است و سرپرستی و به ولایت پذیرفتن او حکمی است از جانب خداوند که بر من فرو فرستاده است.


هان ای مردمان! همانا او همجوار و همسایه خداوند است که در کتاب خود می‌فرماید: «یَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِی جَنبِ اللَّهِ»[4] [تا آن که مبادا کسی در روز رستاخیز بگوید: افسوسم باد بر کوتاهی و کم کاری‌ام در همسایه خدا]


هان ای مردمان! همانا علی و فرزندان پاکم از نسل او، وزنه کوچک‌ترند و قرآن وزنه بزرگتر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود، خبر می‌دهد و با آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.


هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.


هشدار! که خداوند عز و جل بیان کرد و من از جانب خداوند عز و جل بازگو نمودم. هان! که من وظیفه‌ خویش را ادا کردم. هشدار که من ابلاغ کردم و هان! به گوشتان رساندم و زنهار! روشن نمودم. هشدار! که هرگز به جز این برادرم، کسی امیرالمؤمنین نخواهد بود. هشدار! که پس از من امیری بر مؤمنان، برای کسی جز او روا نباشد.


سپس دست بر بازوی علی علیه السلام زد و او را فرازتر کشید، و امیرالمؤمنین چنان بود که از همان آغاز که پیامبر صلی الله علیه و آله به خطبه برخاست، علی علیه السلام را فراز کشیده بود، به گونه­ای که پاهای او تا زانوی رسول خدا صلی الله علیه و آله برابر بود و آن گاه فرمود:


هان ای مردمان! این علی علیه السلام است، برادر و وصی و در دل‌گیرنده دانش من و هم اوست جانشین من در میان امّت و بر تفسیر کتاب خدای عز و جل که مردمان را به سوی او بخواند و به آن چه موجب خشنودی اوست، عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید و بر فرمانبرداری از خداوند، یاریگر باشد و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله صلی الله علیه و آله و پیشوای ایمان‌آورندگان و امام هدایتگر به امر خداست و کسی که به فرمان خدا با پیمان‌شکنان، روی گردانان از راستی و درستی و گریختگان از دین، پیکار کند.


می‌گویم: به فرمان خداوند، سخن حق، نزد وی دگرگون نخواهد شد. می‌گویم: پروردگارا! دوستداران او را دوست دار و دشمنان او را دشمن دار. ناباورانش را و انکار کنندگان حق او را نفرین کن و خشم خود را بر نادیده ‌گیرندگان وی فرود آر.


خداوندا! تو خود امامت را برای علی علیه السلام، ولی خود فرو فرستادی، آن هنگام که در تبیین آن به ‌واسطه آن چه از دین مردمان، تکمیل نمودی و نعمت خود را بر ایشان، به کمال بخشیدی و اسلام را برای ایشان پسندیدی؛ وی را برترین شمردی و فرمودی: «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»[5] [و آن که جز اسلام دینی بجوید، از او پذیرفته نخواهد شد و در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود] خداوندا! تو را گواه می‌گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.


هان ای مردمان! خداوند عز و جل، دین را با امامت علی علیه السلام تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او، تا برپایی رستاخیز و عرضه بر خدا، پیروی نکنند،«حَبِطَت أعمالُهم وَ فِی النَّار هُم خَالدونَ»[6] [ایشان کرده‌هایشان بیهوده بوده و تنها در آتش دوزخ جاودان خواهند بود] «لا یخَفَّف عنهم العذابُ وَ لا هُم ینظَرون»[7] [نه از عذابشان کاسته شود و نه ایشان را لحظه‌ای امانی داده شود]


هان ای مردمان! این علی علیه السلام یاورترین شما برای من، سزاوارترین شما به من و نزدیک‌ترین شما به من و عزیزترین شما بر من است. خداوند عز و جل و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست، مگر در باره او و خدا هیچ گاه ایمان‌ آوردگان را خطابی ننموده، مگر ابتدا از او، و آیه ستایشی نازل نگشته، مگر در باره او، و خداوند درآیه «هَلْ أَتَى علَى الْإِنسَانِ»[8] [آیا انسان را آن هنگام از روزگار (به یاد) آید که چیزی درخور یاد کردن نبود؟] گواهی بر بهشت رفتن نداده، مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن آیه، جز او را نستوده است.


هان ای مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کننده از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و رهنمای ارشاد شده است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی و فرزندان او برترین اوصیایند.


هان ای مردمان! فرزندان هر پیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب علی‌اند.


هان ای مردمان! به راستی که شیطان، آدم را با رشک ‌ورزی از بهشت رانده است؛ مبادا شما به علی علیه السلام رشک ورزید که کرده‌هایتان نابود و گام‌هایتان لغزان گردد. آدم با یک اشتباه به زمین، هبوط داده شد و حال آن که برگزیده خدای عز و جل بود. پس چگونه خواهید بود شما اگر لغزش نمایید و حال آن که شما بندگان خدایید.


آگاه باشید! که با علی نمی‌ستیزد، مگر تیره ‌بخت و سرپرستی او را نمی‌پذیرد، مگر پرهیزگار و به او نمی‌گرود، مگر گرونده‌ای بی‌آلایش.


به خدا سوگند که سوره والعصر در باره علی نازل شد: «بسم الله الرحمن الرحیم* وَالْعصْر * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»[9] [ به نام خداوند همه مهر مهرپرور * قسم به عصر که انسان در زیان است * مگر آنان که ایمان آورند و کردار نیک به‌ جای آرند و در میان خود به حق سفارش نمایند و یکدیگر را به شکیبایی توصیه کنند].


هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم «وَمَا علَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ»[10] [و بر فرستاده، وظیفه‌ای جز بیان و ابلاغ روشن نیست].


هان مردمان! «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ»[11] [تقوا پیشه کنید، آن گونه که بایسته است و نمیرید جز در آن حال که به اسلام گرویدگانید].


هان مردمان! به خدا و رسول و نوری که با وی نازل گشت، ایمان آورید «مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا علَى أَدْبَارِهَا»[12] [پیش از آن که چهره‌هایی را تباه و آن را باژگونه کنیم].


هان ای مردمان! نور از سوی خداوند عز و جل در جان من، سپس در جان علی‌بن ابی طالب علیه السلام، آن گاه در نسل او تا مهدی قائم علیه السلام که حق خدا و حق هر مؤمنی را باز می‌ستاند، جریان یافته است. چرا که خداوند عز و جل ما را بر کوتاهی‌کنندگان، ستیزه‌گران، ناسازگاران، نابکاران و گنهکاران و ستمکاران و زورگیرندگان از تمامی جهانیان، حجت آورده است.


هان مردمان! همانا من رسول خدایم و پیش از من نیز رسولانی آمده و عمرشان سپری گشته است. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم، به جاهلیت عقب گرد می‌کنید؟ و هر که (به قهقرا) بر پاشنه‌اش عقب گرد نماید، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید و خداوند، سپاسگزاران شکیبا را پاداش خواهد داد. بدانید که علی علیه السلام و پس از او فرزندان من از نسل او، دارنده صفت شکیبایی و سپاسگزاری اند.


هان ای مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذارید که خداوند بر شما خشم گیرد و شما را عذابی از نزد خود گرفتار نماید. همانا پروردگار شما در کمین گاه است.


ای مردمان! به زودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را به سوی آتش می‌خوانند و در روز رستاخیز تنها و بی یاور خواهند ماند. هان مردمان! خداوند و من از آنان بیزاریم.


هان ای مردمان! آنان و یاران و پیروانشان و دنباله روان آنان در ژرف‌ترین جای دوزخ خواهند بود و چه جایگاه بدی است جایگاه متکبّران.


هان مردمان! اینک جانشینی خود را تا برپایی روز رستاخیز به شکل امامت و وراثت در نسل خود به امانت به جای می‌گذارم و اکنون ابلاغ کردم آن چه را ابلاغ نمودم تا برهان باشد بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشده‌اند، پس بایسته است تا برپایی رستاخیز، این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند و به زودی کسانی امامت را با پادشاهی جایگزین و آن را غصب خواهند نمود. هان! نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول‌گران! و البته در آن هنگام است که تنها به کار شما خواهیم پرداخت، ای جن و انس! و بر سر شما شعله‌هایی از آتش و مس گداخته فرو خواهد ریخت و هرگز یاری کرده نشوید.


هان ای مردمان! هر آینه خداوند عز و جل شما را به حالتان رها نمی‌کرد، مگر آن که ناپاک را از پاک جدا کند و خداوند نخواهد که شما را بر غیب آگاه گرداند.


هان ای مردمان! هیچ سرزمینی نیست، مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهلش، آن را نابود خواهد فرمود و آن چنان که فرمود: شهرها را در حالی که ستم پیشه می‌کنند، هلاک می‌گرداند و این امام شما و ولی شماست و او وعده نموده با خداوند است و خداوند، وعده او را به حقیقت خواهد رساند.


هان ای مردمان! پیش از شما، شمار فزونی از گذشتگان گمراه شدند و خداوند گذشتگان را نابود کرد و هم او نابودکننده آیندگان است.


او خود در کتابش آورده: «أَلَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ * ثُمَّ نُتْبِعهُمُ الْآخِرِینَ * کَذَلِکَ نَفْعلُ بِالْمُجْرِمِینَ * وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ»[13] [آیا پیشینیان را تباه نکردیم و به دنبال آنان آیندگان را گرفتار نساختیم؟ با مجرمان این چنین کنیم. وای در این روز بر ناباوران]


هان مردمان! همانا خداوند مرا امر کرده و نهی نموده و من نیز همان گونه علی علیه السلام را امر کردم و نهی نمودم و اکنون امر و نهی را از خدای ‌تعالی دریافته است؛ پس فرمان او را بشنوید و از آن چه بازتان می‌دارد، خودداری کنید و به خواست وی درآیید و راه‌های گونه‌گون، شما را از راه او باز ندارد!


صراط مستقیم خداوند، منم که شما را به پیروی آن امر فرموده و پس از من علی علیه السلام است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایانی به حق، که راه راست می‌نمایند و به ‌واسطه آن، راه را به شیوه میانه‌روی می‌پویند.


سپس پیامبر «الحمد لله» را تا انتها قرائت کرد و فرمود: هان! به خدا سوگند، این سوره در باره من نازل شده و در باره ایشان نازل شده و شامل همه آنان می‌باشد و به آنان اختصاص یافته است. آنان اولیای خدایند که ترسی بر ایشان نیست و اندوهگین نمی‌گردند. هان بدانید که حزب خدا، چیره و غالب خواهد بود. هشدار! که ستیزندگان با امامان، اهل دو دستگی و ساربانان تباهی‌انگیز و همکاران شیاطین‌اند «یُوحِی بَعضُهُمْ إِلَى بَعضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا»[14] [هر یک از ایشان از راه فریب، دیگری را سخنان آراسته تحویل می‌دهد] تا آخر آیه. هان! بدانید که دوستان ایشان مؤمنانی هستند که خداوند در کتاب خود از ایشان چنین یاد کرده: «لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»[15] [ نمی‌یابی قومی که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده باشند، ولی با ستیزه‌گران با خدا و رسول را، دوستی نمایند]


هان! دوستداران امامان، ایمانیان‌اند که قرآن چنان توصیف فرموده: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَـئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ»[16] [آنان که ایمان آورده و باور خود را به ستم (شرک) نیالوده‌اند، ایشان در امان‌اند و هم ایشان راه ‌یافتگان‌اند]


هان! یاران پیشوایان، کسانی هستند که به ایمان رسیده و از دودلی به دور هستند. هان! اولیای امامان، آنانند که با آرامش به بهشت درخواهند شد و فرشتگان، با سلام، آنان را پذیرفته و خواهند گفت: «طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ»[17]  [درود بر شما که پاک گردیدید، اینک داخل شوید که در بهشت، جاودانه اید] هان! اولیای ایشان آنهایی هستند که خداوند فرماید: «یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ»[18] [ به بهشت پای می‌نهند و در آن بدون حساب روزی داده خواهند شد] هان! دشمنان آنان آن کسانی‌اند که در آتش درآیند و همانا ناله افروزش جهنم را می‌شنوند؛ در حالی که در جوشش است و هرم شعله‌های آتش، همچون بازدمی زبانه می‌کشد «کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعنَتْ أُخْتَهَا»[19] [هر گاه که گروهی از مردمان بدان داخل شوند، گروه دیگر را لعنت نمایند] هان! که دشمنان ایشان همانانند که خداوند در باره آنان فرموده: «کُلَّمَا أُلْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ * قَالُوا بَلَى»[20] [هر گروهی از آنان که داخل جهنم شود آتشداران دوزخ ایشان را می‌پرسند: مگر برایتان زنهار دهنده‌ای نیامد؟! می‌گویند: آری] هان! یاران ایشان «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبِیر»[21] [کسانی‌اند که در نهان، از پروردگار خویش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ برای آنان خواهد بود]


هان مردمان! چه بسیار فرق است میان آتش و بهشت!


هان مردمان! ستیزه جویان ما کسانی‌اند که خداوند، ایشان را نستوده و نفرین فرموده و دوستداران ما کسانی‌اند که خداوند، ایشان را ستوده و دوست می‌دارد.


هان مردمان! بدانید که همانا من بیم دهنده‌ام و علی علیه السلام هدایت‌گر.


هان مردمان! بدانید که من پیامبرم و علی علیه السلام وصی من است.


آگاه باشید! همانا آخرین امام از ما، مهدی قائم علیه السلام است. هان! او بر تمامی ادیان چیره خواهد بود.


هان! که اوست انتقام‌گیرنده از ستمکاران.


هان! که اوست فاتح دژها و ویران‌کننده آنها.


هان! که اوست چیره بر هر قبیله‌ای از شرک.


هان! که او خونخواه تمام اولیای خداست.


هان! که اوست یاور دین خدای عز و جل.


هان! که اوست پیمانه‌گیر از دریایی ژرف.


هان! که او بر هر ارزشمندی به اندازه ارزش او، و بر هر نادانی به اندازه نادانی‌اش ارج کند.


هشدار! که او برترین و برگزیده خداوند است.


هشدار! که او وارث دانش‌ها و دربرگیرنده ادراک‌هاست.


هان! بدانید که او از سوی پروردگارش سخن می‌گوید و آیات و نشانه‌های او را برپا کند. بدانید همانا اوست بالیده و استوار.


بیدار باشید! هموست که (اختیار امور جهانیان و آیین آنان) به او واگذار شده است.


آگاه باشید! که تمامی گذشتگان، ظهور او را پیشگویی کرده‌اند.


آگاه باشید! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود و حقیقت و نوری نیست، مگر نزد او.


هان! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده او یاری نخواهد گشت.


آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و نهان است.


هان مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده و تفهیم نمودم و این علی علیه السلام است که پس از من، شما را آگاه می‌کند. اینک شما را می‌خوانم که پس از پایان خطبه با من بر بیعت با وی و اعتراف به او و سپس با علی علیه السلام دست بیعت دهید. آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدای عز و جل برای امامت او پیمان می‌گیرم. «فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ علَى نَفْسِهِ»[22] [و هر که پیمان شکند، هر آینه بر ضد خود پیمان شکسته است]


هان مردمان! «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعتَمَرَ»[23] [همانا حج و عمره از شعائر (آیین‌های) الهی است. پس زائران خانه خدا و عمره‌کنندگان] تا پایان آیه.


هان مردمان! در خانه خدا حج گزارید؛ که هیچ خاندانی داخل آن نشد، مگر رشد کرده و بس شمار گشتند، و کسی از آن روی برنگردانید، مگر بی نسل و پراکنده گردیدند.


هان مردمان! مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد، مگر این که خدا گناهان گذشته او را بیامرزد و چون حج خود پایان بَرد، کار خود را از گیرد.


هان مردمان! حاجیان، دستگیری شده‌اند و هزینه سفرشان جبران می‌شود و البته، خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد کرد.


هان مردمان! خانه خدا را با دین کامل و دانشی ژرف، زیارت کنید و از زیارتگاه‌ها جز با توبه و بازایستادن (از گناهان) برنگردید.


هان مردمان! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید؛ همان‌ سان که خداوند عز و جل امر فرموده است. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا از یاد بردید، علی علیه السلام صاحب اختیار و تبیین کننده بر شماست. خداوند عز و جل او را پس از من در میان شما برنهاده و آنان که خداوند از نسل من و او (به جانشینی ما) خلق نمود،[24] پرسش‌های شما را پاسخ دهند و آن چه را نمی‌دانید به شما می‌آموزند.


هان! حلال و حرام بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم؛ پس یک باره به حلال فرمان می‌دهم و از حرام باز می‌دارم و مأمورم بر شما بیعت بگیرم و دست در دست من نهید در مورد پذیرش آن چه از سوی خداوند آورده‌ام در باره علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او که آنان از من و اویند و این امامت در ایشان پایدار است و فرجام آنان، مهدی است تا روز رستاخیز که به حق، حکم خواهد داد.


هان مردمان! شما را به هرگونه حلال و حرامی راهنمایی کردم و از آن هرگز برنمی‌گردم و تغییری در کار نیست. بدانید و آگاه باشید! آنها را یاد کنید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه نمایید و در آن دگرگونی میندازید. هشدار که دوباره می‌گویم: بیدار باشید! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید و امر به معروف کنید و از منکر بازدارید.


و بدانید که ریشه امر به معروف این است که به گفته من (در باره امامت) برسید و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را از ناسازگاری سخنان من بازدارید؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است و هیچ امر به معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم کمال نمی‌یابد.


هان مردمان! قرآن بر شما روشن می‌کند که امامان پس از علی علیه السلام فرزندان اویند و من به شما شناساندم که آنان از او و از من‌اند. چرا که خداوند در کتاب خود می‌گوید: «وَجَعلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عقِبِهِ»[25] [آن را را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد] و مادام که به قرآن و امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد.


هان مردمان! تقوا پیشه کنید و از سختی رستاخیز بهراسید، همان گونه که خداوند عز و جل فرمود: «إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعةِ شَیْءٌ عظِیمٌ »[26] [همانا لرزه روز رستاخیز حادثه بزرگ است].


مرگ، حساب، موازین و حسابرسی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش و کیفر را یاد کنید. آن که نیکی آورد، پاداش گیرد و آن که بدی کرد، بهره از بهشت نخواهد برد.


هان مردمان! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. از این روی خداوند عز و جل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همان گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.


پس همگان بگویید: ما سخنان تو را شنیده، سر می‌نهیم و بدان خشنودیم و بر آن گردن گذاریم و بر آن چه از سوی پروردگارمان در امامت علی امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان دیگر از پشت او به ما ابلاغ کردی، با دل و جان و زبان و دست‌هایمان با تو پیمان می‌بندیم و بر این پیمان زنده‌ایم و خواهیم مرد و برانگیخته می‌شویم و هرگز آن را دگرگون و مبدل نکرده، شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمی‌گردیم.


مطیع خداوندیم و از تو و علی امیرالمؤمنین علیه السلام و امامانی پیروی می‌کنیم که نام بردی از نسل خود و پشت او پس از حسن و حسین علیهما السلام، همان دو که جایگاه ایشان را نزد خود و منزلت ایشان در نزد خداوند تبارک و تعالی به شما گفتم و به شما بیان داشتم که آن دو، سرور جوانان اهل بهشتند و امامند پس از پدرشان علی علیه السلام که من پدر ایشانم پیش از او.


پس بگویید به خدا و تو و علی و حسن و حسین و امامانی که نام بردی، عهد و پیمانی برای امیر المؤمنین از دل و جان و زبان و روح و دستانمان دادیم و هر کس توانست با دست و گرنه با زبان پیمان بست و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد و خداوند از ما هرگز شکستن عهد نبیند. خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت و هر آینه خداوند بر گواهی، کافی است و تو نیز بر ما گواه باش و همه فرمان ‌برندگان از آشکار و پنهان و فرشتگان خدا و سربازان و بندگان او و خداوند از هر شاهدی بزرگتر است.


هان مردمان! چه می‌گویید؟ همانا خداوند هر صدایی را می‌شنود و نوایی را که از دل­ها می‌گذرد، می‌داند. هر آن کس هدایت پذیرفت، خیر را برای خویشتن پذیرفته و آن که گمراه شد، به زیان خود رفته است و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته که «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِم»[27] [دست خدا بالای دستان آنهاست]


هان مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان علیهم السلام پس از آنان از نسل آنان که نشانه پایدارند و خداوند نابکاران را به ایشان تباه می‌کند و به باوفایان به ‌واسطه ایشان مهر می‌ورزد.


«فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ علَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عاهَدَ علَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عظِیمًا»[28] [هر که پیمان شکند جز این نیست که به زیان خود گام برداشته، و هر که بر عهدی که با خدا بسته، پابرجا ماند؛ به زودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد]


هان مردمان! آن چه بر شما گفتم، بگویید و به علی علیه السلام با لقب امیرالمؤمنین سلام گویید و بگویید: «سَمِعنَا وَأَطَعنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ»[29] [شنیدیم و فرمان می‌بریم. پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت به سوی تو است] و نیز بگویید: «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ»[30] [تمام سپاس خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود وگر نبود آن که خدا راهنمایی‌مان کند، راه نمی‌یافتیم]


هان مردمان! هر آینه برتری‌های علی بن ابی طالب علیه السلام نزد خداوند عز و جل که در قرآن نازل فرموده، بیش از آن است که من یک باره برشمارم. پس هر کس از مقامات او خبر داد و آنها را شناساند، تصدیق و تأییدش کنید.


هان مردمان! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به رستگاری بزرگی دست یافته است.


هان مردمان! بیشترین سبقت جویان به بیعت و پیمان و سروری او و درود آوردن بر او برای مقام «امارت مؤمنان»، رستگارانند و در بهشت­هایی پر بهره خواهند بود.


هان مردمان! آن چه خدا را خشنود کند، بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.


پروردگارا! ایمان‌آورندگان را بیامرز و کافران را هلاک گردان! و سپاس خدا راست پروردگار جهانیان».


پس آن گاه مردمان ندا برآوردند: آری شنیدیم و سرنهادیم بر آن چه خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله امر کرد با دل‌ها و زبان‌ها و دست‌هامان. آن گاه با ازدحام و فشار بر یکدیگر به سمت رسول الله صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام آمدند و با دست، بیعت کردند و اولین کسانی که با رسول الله صلی الله علیه و آله دست بیعت دادند، خلیفه اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند و دیگر مهاجران و انصار و بقیه مردم به حسب جایگاه خود با ایشان دست بیعت دادند تا آن که نماز غروب را با نماز عشاء خواندند و بیعت و دست دادن تا سه روز پس از آن ادامه داشت و هر گاه که قومی بیعت می‌نمود، رسول الله صلی الله علیه و آله می‌فرمود: «سپاس خدا راست پروردگار جهانیان. سپاس خدایی راست که ما را بر تمام جهانیان برتری داد».






منابع خطبه غدیر:


احتجاج طبرسی جلد 1 ص 58


بحار الانوار ج 37 ص 204


عوالم العلوم و المعارف و الاحوال ص 178


تفسیر صافی جلد 2 ص 56


روضة الواعظین و بصیرة المتعظین  جلد 1 ص 92


البرهان فی تفسیر القران جلد 2 صفحه 230



[1]- مائده/ 55.

[2]- فتح/11.

[3]- توبه/61.

[4]- زمر/56.

[5]- آل عمران/ 85.

[6]- توبه/17.

[7]- بقره/162 و آل عمران/88.

[8]- انسان/1.

[9]- عصر/1ـ 3.

[10]- نور/54 و عنکبوت/18.

[11]- آل عمران/102.

[12]- نساء/ 47.

[13]- مرسلات/16- 19.

[14]- انعام/112.

[15]- مجادله/22.

[16]- انعام/82.

[17]- زمر/73.

[18]- غافر/40.

19- اعراف/38.

[20]- ملک/8 و 9.

[21]- ملک/12.

[22]- فتح/10.

[23]- بقره/158.

[24]- در احتجاج: به جانشینی ما گذاشت.

[25]- زخرف/28.

[26]- حج/ 1.

[27]- فتح/10.

[28]- فتح/10.

[29]- بقره/285.

[30]- اعراف/43.

<<عید غدیر خم مبارک>>


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۶ ، ۰۲:۰۰

                       


   قران کریم و نشانه های ظهور

   «سَأَلَ سَآئِلُ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»

     سائلی از عذابی  که واقع شدنی است سؤال کرد[سوره معارج،ایه ی 1]

از امام باقر(ع)در رابطه بااین ایه ی مبارکه سؤال کردند که منظور از این عذاب چیست؟ فرمودند:عذاب در اینجا آتشی است که از طرف مغرب شعله ور میشود و پادشاهی آن را رهبری میکند و تمام خانه های بنی امیه و همه ی غاصبان حقوق اهل بیت را آتش می زندو مخصوصأاز بنی امیه اثاری باقی نخواهد گذاشت و اوست مهدی ال محمد(عج)[بحار الانوار ،ج52،ص188]

پیامبر و نشانه های ظهور

رسول اکرم (ص)در روایتی در مورد نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج)می فرمایند:

به زودی زمانی بر امت من فرا میرسد که از قران جز رسم و از اسلام جز اسم باقی نماند. انان به نام مسلمان خوانده می شوند در حالی که دور ترین مردم از اسلام اند. مساجد انان اباد و از هدایت خراب(خالی) است. فقهای آن زمان بدترین فقها در زیر آسمانند فتنه از ایشان آغاز میشود، و به انان باز میگردد.[بحار الانوار ج 52،ص190]

امام صادق (ع)به نقل از پدران مکرم خود،ائمه معصومینسلام لله علیهم اجمعینمی فرماید:رسول خدا (ص) فرمودند:اسلام در ابتدا غریب و تنها بود و به زودی همچون زمان پیدایشش غریب و تنها خواهد شد، خوشا به حال تنهایان و غربا.[بحار الانوار ،ج52،ص191]

از امام صادق (ع)منقول است که رسول خدا فرمودند:هرکه مااهل بیت را دشمن بدارد خداوند اورا یهودی برانگیزد سئوال شد ،یا رسول الله اگرچه شهادتین بگوید؟ فرمودند:بله در نتیجه دو کلمه شهادت(اشهَدُأن لا اله الا الله و اشهَدُ أن محمدأ رسول الله)فقط جان او محفوظ می ماند و یا از پرداخت جزیه معاف می شود سپس ادامه دادند هر کسی که ما اهل بیت ر دشمن بدارد خداوند اورا یهودی برانگیزد. پرسیدند چگونه ای رسول خدا؟ فرمودند:اگر زمان دجال رادریابد به او ایمان می اورد.[نشانه ای ظهور او،ص40]

رسول اکرم خبر از قیام مهدی می دهد و از ان حضرت به نام خاتمه دهنده  به دین چنین می فرمایند:

همچنان که دین به وسیله ی من آغاز شد،توسط فرزندم مهدی (عج)خاتمه می یابد ... در اخرالزمان امت من در سایه زمامداری ستمگر به بلاهایی مبتلا می شوند که مانند آن را نشنیده اند و به اندازه ای عرصه بر مردم تنگ می شود که پناهگاهی برای خود پیدا نمی کنند. در این هنگام خداوند مردی از عترت و اهل بیت من بر می انگیزد که جهان را پراز عدل و داد می کند چنانچه پراز ظلم و جور شده باشد. از ویژگی های او این است که اهل زمین و ساکنان آسمان ها اورا دوست میدارند و اسمان بارانهای خودش را می بارد و زمین برکاتش را در اختیار مردم قرار می دهد.[الامام المهدی عند اهل السنته،ج2،،مشارق الانوار ،ص29]

           

                             

         اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۵۴

مهدی موعود در عهد جدید(اناجیل و ملحقات آن)

 1- " همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد ... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال می آید ... آسمان و زمین زایل خواهد شد اما حرفهای من هرگز زایل نخواهد شد، اما از آن وقت و ساعت هیچ کس اطاعت ندارد، حتی ملائکه آسمان، جز پدر من و بس... لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید.(انجیل متی فصل 24)

2- آنگاه پسر انسان را ببینید که با قوت و جلال عظیم بر ابرها می آید، در آن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه از انتهای زمین تا اقصای فلک فراهم خواهد آورد ... ولی آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد ، نه فرشتگان در آسمان و نه پسرم، پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمی دانید که آن وقت کی می شود."( انجیل مرقس فصل 13)                      

3- " کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسی باشید که انتظار آقای خود را می کشند، که چه وقت از عروسی مراجعت کند ، تا هر وقت آید و در را بکوبد بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای خویش چون آید ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید"(

انجیل لوقا فصل فصل 12)

4- "اگر چه تأخیر نماید برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد ... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد."(

 حبقوق نبی فصل 2)

 

 مهدی موعود در کتب مقدس هندیان

امام زمان(عج) 1- در کتاب "باسک " از کتب مقدسه ی هندیان چنین آمده:

" دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد. و حق و راستی با او باد ، و آنچه در دریاها و زمین و کوهها، پنهان باشد همه را به دست آورد و از آسمان ها  زمین آنچه باشد خبر میدهد، و از او بزرگتر کسی به دنیا نیاید" .

2-  در کتاب "شاکمونی" از کتب مقدسه هندیان می گوید:

" پادشاهی و دولت دو دنیا به فرزند سید خلایق در دو دنیا "کشن" تمام شود و کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند ، و جن و انس در خدمت او شوند ، و از سودان که زیر خط استواست تا سرزمین تسعین که زیر قطب شمالی است ، و ماوراء بحار را صاحب شود و دین خدا زنده گردد و نام او " ایستاده " باشد و خداشناس باشد."

3-  در کتاب " وشن جوک " چنین می خوانیم: " سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او " فرخنده "و "خجسته " باشد."

4- در کتاب "دید" از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: " پس از خرابی دنیا ، پادشاهی در آخرالزمان پیدا شود که نام او " منصور "(از القاب حضرت مهدی ) باشد. تمام عالم را بگیرد ، و به دین خود آورد و همه کس را از مومن و کافر بشناسد و هرچه از خدا خواهد بیاورد."

ایرانیان باستان معتقد بودند که  " گراز سپه " قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل زندگی می کند و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح نماید.

مهدی موعود در منابع زردتشتیان

 1- جاماسب در کتاب معروف خود جاماسب نامه از زردتشت نقل ی کند:

" از فرزندان دختر پیغمبر که "خورشید جهان " و شاه زمان نام دارد کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد."

2- باز در جاماسب نامه می خوانیم

"مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق ، و بر دین جد خویش باشد ، با سپاه بسیار رو به ایران نهد و آبادانی کند  زمین را پر داد کند."

- جاماسب در تعالیم خود می گوید:

"پیامبر عرب آخرین فرستاده است که از میان کوه های مکه ظاهر می شود... از فرزندان پیامبر شخصی در مکه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جد خود می باشد... از عدل او گرگ با میش آب می خورد و همه جهان به آئین "مهر آزمای " (محمد) خواهند گروید."

امام زمان علیه السلام  ملل جهان در انتظار مصلح موعود جهانی

1- ایرانیان باستان معتقد بودند که  " گراز سپه " قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل زندگی می کند و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی قیام کند و جهان را اصلاح نماید.

2- گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که " کیخسرو " پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروائی ، دیهیم پادشاهی به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان راز گیتی براند .

3- نژاد "اسلاو " بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را با هم متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط سازد.

4-  نژاد "ژرمن" معتقد بودند که یک نفر فاتح از طرف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا مسلط سازد.

5- اهالی صربستان انتظار ظهور "مارکوکرالیویچ" را داشتند.

6- برهمائیان از دیر زمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان "ویشنو" ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشینی به دست گرفته مخالفین را خواهد کشت و تمام دنیا برهمن گردد و به این سعادت برسد.

7- ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که " ارتور" روزی از جزیره "آوالون" ظهور نماید و نژاد ساکسون را در دنیا غالی گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.

8- یهودیان معتقدند که در آخرالزمان "ماشیع" (مهدی بزرگ) ظهور می کند و ابدالاباد در جهان حکومت می کند. (ولی او را از فرزندان حضرت اسحق می دانند در شرایطی که تورات به صراحت او را از فرزندان اسماعیل دانسته است.)

9-  نصاری نیز به وجود مهدی قایل هستند و می گویند در آخرالزمان ظهور کرده و عالم را خواهد گرفت؛ ولی در اوصف مهدی اختلاف دارند.

10- ملل و اقوام مختلف هند در انتظار مصلحی هستند که ظهور کرده و حکومت جهانی تشکیل خواهد داد.

11- "اسن ها " معتقدند که  پیشوائی در آخرالزمان ظهور کرده دروازه های ملکوت آسمان را بر آدمیان خواهد گشود.

12- "سلت ها " می گویند پس از بروز آشوبهائی در جهان "بوزیان بوریهم" قیام کرده دنیا را متصرف خواهد شد.

13- اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهائی می رسد جنگ های جهانی اقوام را نابود میکند آنگاه "اودین" با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می شود.

14- یونانیان می گویند "کالویبرگ" نجات دهنده بزرگ ظهور کرده جهان را نجات می دهد.

15- اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور "بوخص" می باشند.

16- چینی ها معتقدند که " کرشنا " ظهور کرده جهان را نجات می دهد.

17- اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که " کوتزلوکتل" نجات بخش جهان پس از بروز حوادثی در جهان پیروز خواهد شد.

18- گروهی از مصیان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد در شهر ممفیس زندگی می کردند معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می ساند.

19- گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخرالزمان در کنار خنه خدا پدیدار گشته جهان را تسخیر می کند.

20- قبایل " ای پورو" معتقد بودند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.

حضرت مهدی در کتب اهل سنت

صاحبان صحاح نیز در مورد حتمی بودن خروج مهدی ( ع ) روایاتی نقل کرده اند که ذیلاً می آید:

1 - اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد خداوند آن روز را طولانی می کند تا آنکه مردی از اهل بیتم مبعوث شود که اسم او اسم من است . او زمین را از قسط و عدل پر می کند همانگونه که از ظلم و جور پر شد . الف - سنن ترمذی ، ج4 ص 438 - کتاب الفتن ، باب 52 ما جاء فی المهدی ، ح 2231 .
ب - سنن ابی داود ، ج4 ص106 - کتاب المهدی ، ح 4282 (مختصراً) و 4283 .

2 - دنیا به پایان نمی رسد تا آنکه مردی از اهل بیتم بر عرب حکومت کند که اسم او اسم من است . سنن ترمذی ، همان ، ح 2230 .

3 - اگر از عمر روزگار فقط یک روز مانده باشد خداوند مردی از اهل بیتم را مبعوث می کند که زمین را پر از عدل کند همانگونه که پر از ستم شد . سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، همان .

روایتهای مزبور از رسول خدا ( ص ) نقل شده است و معنای آنها - چنانچه خوانندگان محترم نیز متوجّهند - این است که خروج مردی از اهل بیت پیامبر ( ع ) حتمی است نه آنکه یک روز از عمر دنیا مانده و او یکروزه دنیا را پر از عدل و داد می کند .

2 - مهدی ( ع ) از اهل بیت است

روایات قسمت اوّل این فصل با صراحت می گوید که مهدی ( ع ) از اهل بیت رسول خدا ( ص ) می باشد . حال به روایات دیگری که آن حضرت را از اهل بیت می داند نگاهی می افکنیم:

1 - «المهدیّ منّا أهل البیت» . سنن ابن ماجه ، ج2 ص1367 - کتاب الفتن ، باب خروج المهدی (34) ح 4085 . رسول گرامی اسلام ( ص ) فرموده است:
مهدی از ما اهل بیت است .

2 - پیامبر اکرم ( ص ) فرموده است: «ما اهل بیتی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده است و همانا اهل بیت من بعد از من سختیها دیده و از وطن رانده می شوند . تا آنکه قومی از ناحیه مشرق پیدا می شوند که با آنها پرچمهای سیاه است و طلب خیر (و حقّ) می کنند و به آنها داده نمی شود . آنان می جنگند و آنچه را که خواستند به آنها می دهند و نمی پذیرند تا آنکه آن (حکومت) را به مردی از اهل بیتم (یعنی حضرت مهدی ( ع ) ) می دهند و او آن (یعنی زمین) را پر از قسط و عدل می کند همانگونه که دیگران آن را پر از ظلم و جور کردند . پس هر که آن زمان را درک کرد به طرف آنها برود ولو چهار دست و پا بر روی برف و یخ» . همان ، ص 1366 ، ح 4082 توضیح آنکه روایت فوق به همین مضمون و یا مشابه آن در مصادر شیعه نیز نقل شده است و با توجّه به روایاتی که درباره قیام مردی از قم در روایات ما آمده ، انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت آیةالله خامنه ای حفظه اللَّه به زودی به دست مبارک امام زمان ( ع ) سپرده خواهد شد . انشاءاللَّه .

توجّه به این نکته لازم است که زمان ظهور را کسی نمی داند و آنچه که گفتیم و نقل شده برداشتهائی از روایات اهل بیت ( ع ) است . امید است که هرچه زودتر این امر واقع شود تا دست ظلم متجاوزان قطع و سرزمینهای اسلامی یکپارچه و مقتدر گشته و قدرتهای پوشالی ذلیل و نابود شوند .

3 - مهدی ( ع ) از فرزندان فاطمه ( س ) است

(المهدی من ولد فاطمه) . همان ، ص1368 ، ح 4086 .
روایت فوق را که می فرماید: «مهدی از فرزندان فاطمه است» امّ سلمه از رسول خدا ( ص ) نقل کرده است . همین روایت با همین سند به این عبارت نیز آمده است:
(المهدیّ من عترتی من ولد فاطمه) . سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، ح 4284 . یعنی مهدی از عترتم و از فرزندان فاطمه است .

حال با توجّه به آنچه که گذشت و فهمیدیم که صاحبان صحاح (از جمله ابن ماجه) پذیرفتند که اوّلاً مهدی از اهل بیت رسول خدا ( ص ) بوده و ثانیاً از فرزندان فاطمه زهرا ( س ) می باشد ، به یک روایت از سنن ابن ماجه نظری می افکنیم . او از انس بن مالک و انس از رسول خدا ( ص ) چنین روایت می کند:
(هر چه می گذرد امور مردم سخت تر شده و دنیا به آنان پشت کرده و مردم بخیل تر می شوند و ساعت (شاید مراد ساعت قیامت باشد نه ساعت ظهور امام زمان ( ع ) چه آنکه برای هر دو زمان ، کلمه ساعت استعمال شده است . ) بر پا نمی شود مگر بر بدترین مردم و مهدی نیست مگر عیسی بن مریم) . ج2 سنن ، ص1340 - کتاب الفتن ، باب شدّة الزّمان ، ح 4039 .

تعجّب است از محدّثی مانند ابن ماجه که چشم خود را به روی آنچه که خود نقل کرده ببندد و با نقل این روایت ، عیسی بن مریم ( ع ) را از اهل بیت و از فرزندان فاطمه ( س ) بداند!

بهترین توجیه این است که بگوئیم دیگران این حدیث را به کتاب او افزودند! در این صورت چه اعتمادی به روایات اهل سنّت! وقتی بشود به صحاح آنها دستبرد زد و حدیثی به آن افزود با بقیّه کتابها بهتر می توان چنین کرد.

4 - زمینه سازان حکومت حضرت مهدی ( ع )

(یخرج ناس من المشرق فیوطّئون للمهدی یعنی سلطانه) . همان ص1368 - باب خروج المهدی ، ح 4088 .

رسول گرامی اسلام ( ص ) فرموده است: مردمی از مشرق خروج می کنند و زمینه را برای مهدی ( ع ) (یعنی حکومت او) فراهم می کنند .

(یخرج رجل من وراء النّهر یقال له الحارث بن حرّاث ، علی مقدّمته رجل یقال له منصور ، یوطّی ء او یمکّن لآل محمّد ( ( ع ) ) کما مکّنت قریش لرسول اللَّه r وجب علی کل مؤمن نصره او قال «اجابته» سنن ابی داود ، کتاب المهدی ، ح 4290 .

علی ( ع ) از رسول گرامی اسلام ( ص ) روایت می کند که فرمود: مردی از آنطرف رود (شاید مراد ، دجله یا فرات باشد) خروج می کند که به او «حارث بن حرّاث» گویند . پیشرو لشگرش مردی است به نام «منصور» که زمینه را برای حکومت آل محمّد ( ع ) فراهم می کند همانگونه که قریش برای رسول خدا ( ص ) کردند . بر هر مؤمنی واجب است او را یاری کند (یا آنکه گفته:) «دعوتش را اجابت کند» .

ظاهراً آنچه که در قسمت دوم این فصل گذشت همان است که در این قسمت بدان اشاره رفت و آن گروه که از ناحیه مشرق و یا از آنطرف رود خروج می کنند به احتمال قریب به یقین اشاره به انقلاب اسلامی ایران دارد و امّا کلمه «حارث» یا «منصور» قطعاً اسم واقعی نیست بلکه «حارث» کسی است که بذر انقلاب عظیمی را کاشت و پیشرو لشگر هم از جانب خدا یاری می شود .

5 - نزول حضرت عیسی ( ع ) و امامت حضرت مهدی ( ع )

(کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم) . الف - صحیح بخاری ، ج4 ص205 - کتاب بدء الخلق ، باب نزول عیسی بن مریم ( ع ) .

ب - صحیح مسلم ، ج1 ص 136 - کتاب الایمان ، باب 71 ، ح 244 .

رسول گرامی اسلام ( ص ) می فرماید: چگونه خواهید بود آنگاه که پسر مریم در میان شما بیاید و امام شما از شما باشد!

( . . . فینزل عیسی بن مریم r فیقول امیرهم: تعال صلّ لنا . فیقول: لا . انّ بعضکم علی بعض امراء تکرمة اللَّه هذه الامّة) . صحیح مسلم ، همان ص137 ، ح 247 .

این روایت را ابن ماجه نیز اندکی مفصّل تر در ضمن حدیثی طولانی که تقریباً 4 صفحه از کتاب را به خود اختصاص داده نقل کرده است . (ج2 سنن ، ص1361 - کتاب الفتن باب 33 ، ح 4077) .

یعنی: . . . سپس عیسی بن مریم ( ع ) نازل می شود . امیر آنها به او می گوید: بیا و برای ما نماز بخوان (یعنی بعنوان امام جماعت) او می گوید: خیر ، همانا بعض از شما بر بعض دیگر امیر می باشید به خاطر این که خداوند این امّت را گرامی داشته است .

این دو حدیث به خوبی نشان می دهد که هنگام نزول عیسی بن مریم ( ع ) امام او کسی دیگر است که با توجّه به روایات گذشته او جز حضرت مهدی ، صاحب الزّمان صلوات اللَّه علیه وعجّل اللَّه فرجه نیست .

از آنجا که از روایات گذشته فهمیدیم که برنامه اصلی حضرت مهدی ( ع ) پرکردن زمین از عدل و داد است ، لذا لازم است آن حضرت دارای حکومتی مقتدر و کارگزارانی صالح باشد و این امری است که تقریباً همه فرق مسلمین بدان اعتقاد دارند و نیز از روایات این قسمت روشن شد که عیسی بن مریم ( ع ) نیز نازل می شود و چون امامت و قدرت حکومت به دست حضرت مهدی ( ع ) می باشد به ناچار باید گفت که حضرت عیسی ( ع ) جهت کمک آن حضرت می آید . شاید علّت آن کثرت پیروان مسیحیّت در آن زمان می باشد که وقتی حضرت عیسی ( ع ) پشت سر امام زمان ( ع ) به نماز بایستد آنان که از پیروانش طالب حقّند اسلام را زود می پذیرند .

با اینحال می بینیم صاحبان صحاح - مخصوصاً بخاری و مسلم - کوشیده اند که قدرت حکومت را در آن زمان در اختیار حضرت مسیح ( ع ) قرار دهند و در تمامی این دو کتاب اسمی از حضرت مهدی ( ع ) نمی بینیم . شاید تصوّر کردند که اگر چشم خود را ببندند دیگران هم نابینا خواهند ماند ، غافل از آنکه:
«شب پره گر وصل آفتاب نخواهد رونق بازار آفتاب نکاهد»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۳۶

در میان کتب دینی یهود، آیات مربوط به منجی کمتر دستخوش تحریف ودستبرد متخاصمان قرار گرفته است.

برخی این امر را ناشی از گرایش شدید یهودیان به منجی دانسته آنچنان که "هارامبام" (موشی بن میمون) از بزرگان و اکابر یهود می گوید:

"هر فرد یهودی که به ماشیح معتقد نباشد و یا چشم به راه آمدنش نباشد منکر بیانات موسی و سایر پیامبران بنی اسرائیل است(1)

برخی نیز خنثی بودن و عدم دخالت این آیات ، در زندگی خاخام ها و حاکمان یهود را عامل در امان ماندنشان از تحریف می دانند .

عده ای بر این عقیده هستند که آنچه یهودیان را در تمام برهه های تاریخ پر فراز و نشیبشان هماره متحد نگاه داشته اعتقاد ایشان به ظهور منجی (ما شیح) بوده است  برخی دیگر نیز این امر- مصون ماندن نسبی آیات مربوط به آخر الزمان- را از معجزات الهی می پندارند .

دلیل هرچه باشد نتیجه این است که در میان کتب دینی یهود و پیامبران بنی اسرائیل شاهد فراز های بسیاری هستیم که به موضوع آخر الزمان ، نشانه ها ، و شخص موعود اختصاص دارد و حتی در برخی کتب مانند زبور حضرت داوود(ع) مسائل آخر الزمانی و نشانه های منجی یک سوم این کتاب را در بر گرفته است.

تعدادی از این آیات ، به ظهور حضرت مسیح (ع) دلالت داشته و با شخص ایشان تطابق فراوان دارد لیکن در بررسی شکلی و محتوایی برخی آیات عهد عتیق به مواردی بر می خوریم که به طرز عجیب و باور نکردنی با مسائل مربوط به منجی شیعیان حضرت بقیه الله الاعظم (عج) همخوانی کامل دارد.

به گونه ای که جای هیچ تردیدی را برای هر انسان منصفی باقی نمی گذارد.

از اسفار پنجگانه تورات در سفر(sefr) پیدایش آمده است:

1.      " خدا وند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: به ذریه تو این زمین را می بخشم ،تمام این زمین را که می بینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید "(2)

آیاتی از این دست سبب شده است تا برخی یهودیان ،  تمامی زمین را ارث پدری خود دانسته و اندیشه های صهیونیستی مستخرج از این آیات تجاوز به دیگر سرزمین ها را جایز بشمارد.

و در جایی دیگر خطاب به ابراهیم (ع) داریم:

2.      " تورا بسیار بار ور گردانم و امتهای بسیار از تو پدیدار کنم ،پادشاهان از تو بوجود آیند.عهد خود را در میان خویش و تو و ذریه بعد تو استوار گردانم که نسل بعد از نسل جاودانی باشد "

ودر فرازی دیگر خداوند خطاب به حضرت ابراهیم اورا پدر امتها می نامد:

3.      " نام تو بعد از این آبرام  خوانده نشود بلکه نامت آبراهیم خواهد بود زیرا تو را پدر امتهای فراوان گردانیدم. (3)

 در آیه ای دیگر خداوند علاوه بر اشاره به وراثت زمین به صالحان در آخر الزمان سخن از ذریه کثیر ابراهیم (ع) می کند:

4.     به سوی آسمان بنگر- ستارگان را بشمار اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود ، تورا از کلدانیان(بین النهرین) بیرون آوردم تا زمین را به ارث تو بخشم (4)

 

چنان که مستحضر هستید در آیه اول خداوند متعال وعده حکمرانی ذریه حضرت ابراهیم بر جهان را می دهد و در آیه بعدی آنرا عهدی بین خود و ابراهیم (ع) معرفی می نماید.

به راستی عهد میان حضرت ابرهیم و خداوند متعال چیست؟ در خواست این نبی الهی از خدا چه بوده است؟ وراثت زمین به ذریه او؟

بی شک بهترین راه پاسخ به چنین سوالاتی نگاه به کلام الله مجید است چنانکه قرآن برخی موارد فوق را تایید نموده و پرده از رازی بزرگ برمی دارد، آنجا که در تایید آیه سوم :

"تورا پدر امتهای فراوان گردانیدم "

می فرماید:

"...مله ابیکم ابراهیم و هو سمئکم المسلمین من قبل و فی هذا ..."

"از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید ،خداوند شمارا در کتابهای پیشین ودر این کتاب مسلمان نامید".(5)

ولی نکته بسیار بسیار مهم در آیه چهارم است که سخن از عهدی بین خدا و ابراهیم (ع) می رود، این موضوع به طرز عجیبی در قرآن پاسخ داده شده است چنانکه می خوانیم:

" و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمت فاتمهن  قال انی جاعلک لناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین"

"هنگامی که پروردگار ابراهیم،اورا با دستوراتی آزمود و او به طور کامل از عهده آنها برآمد،خداوند به او فرمود:من تورا امام و پیشوای مردم قرار دادم.ابراهیم گفت:از دودمان و ذریه من نیز امامانی قرار بده ، خداوند فرمود عهد من به ستمکاران نمی رسد"(6)

پس در واقع عهد بین حضرت حق و پیامبرش رسیدن افرادی خاص از ذریه ابراهیم (ع) به مقام امامت است که شامل ستمکاران نمی شود، چرایی پاسخ خداوند نسبت به در خواست حضرت ابراهیم مبنی بر امام قرار دادن ذریه اش را می بایست اینگونه واکاوی نمود.

پسران حضرت ابراهیم دو تن بودند ،یکی اسحاق که از همسرش ساره ، و دیگری اسماعیل که از کنیزی به نام هاجر بود ، دلیل ازدواج حضرت ابراهیم با هاجر نازایی ساره بود که البته خداوند بعد ها حاجت ساره را نیز مستجاب نموده و از او اسحاق به دنیا آمد.

یهودیان خود را از نسل اسحاق می دانند چراکه لقب فرزند اسحاق ، یعنی یعقوب "اسرائیل به معنای بنده خدا" بود لذا بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب.

در ضمن یهودیان فرزند  حضرت ابراهیم را که وسیله آزمایش او قرار گرفت (قربانی شدن) اسماعیل نمی دانند بلکه معتقدند  اسحاق بوده است که به چنین مقامی نائل گشته.

این در حالی است که رسول الله و امیر المومنین و به تبع آن ائمه و سادات  از نسل اسماعیل (ع)هستند.

حال سوالی که پیش می آید این است که کدام دسته از ذریه حضرت ابراهیم (ع) هستند که به سبب ستمکاری مقام والای امامت که خدا در قرآن آن را بالاتر از پیامبری می داند را از دست داده و این مقام به  آنها نمی رسد؟ ودیگر اینکه این دلایل را چون از قرآن است برای بحث با یهودیان کافی ندانید لیکن پاسخ به این دو مسئله را در فصل 17 آیه 20 از کتاب پیدایش تورات جستجو می کنیم ، آیه ای که دل هر انسان حقیقت طلبی را با نور الهی منور ساخته و لرزه بر اندام و بنیانهای فکری دشمنان اهل بیت (ع) می اندازد:

" اما در مورد اسماعیل تقاضای تورا اجابت فرمودم ،اینک او را برکت داده بار ور گردانم، او را بسیار کثیر گردانم و12 امام از وی پدید آیند و امتی عظیم از وی بوجود آورم"

آری تقاضای حضرت ابراهیم مبنی بر نائل آمدن افرادی از ذریه ایشان به مقام امامت اینگونه در خود تورات پاسخ داده می شود ،و جالب تر اینکه  کلمه امام در قرآن مجید ۱۲ مرتبه  تکرارشده است! کدام انسان جوینده معرفت وحقیقت است که  با این لایل به حقانیت تشیع پی نبرد؟

آری خداوند عهدش با ابراهیم و پاسخ به خواست او را در ذریه اسماعیل قرار داد و جالب اینجاست که با آوردن عبارت" ... و امتی عظیم از وی بوجود آورم " مشخصا به اسلام عزیز اشاره می فرماید چراکه تعداد کل یهودیان جهان (فرزندان اسحاق) تنها 14 میلیون نفر تخمین زده می شود در حالی که امت مسلمان با یک میلیارد و نیم نفر انسان پس از مسیحیت بیشترین پیروان در جهان را به خود اختصاص داده و حتی اگر تعداد شیعیان جهان (تقریبا 200 میلیون نفر) را در نظر بگیریم باز هم شاهد فاصله ای آشکار هستیم.

مگر نه اینکه خدا در تورات خطاب به ابراهیم فرمود :

"به سوی آسمان بنگر، ستارگان را بشمار، اگر خواهی  ذریه تو نیز چنین خواهد بود "

گویا این آیه در تورات تفسیر سوره کوثر است . آری کلامی نورانی تورات و قرآن منشا یکسان دارد  و البته اشاره به حقانیت تشیع و ظهور امام زمان فقط به سفر پیدایش مربوط نمی شود چنانکه در دیگر کتب عهد عتیق نشانه های فراوان آخر الزمانی داریم که عینا  مصادیق آنها در آیات و روایات اسلامی نیز موجود است  برای نمونه به موارد زیر توجه فرمایید:

 "و نهالی از تنه "یسی"( از نام های پدر حضرت داوود) بیرون آمده ،شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین ،به راستی حکم خواهد نمود...کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت .... گرگ با بره سکونت خواهد نمود و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر با هم و طفل کوچکی آنها را خواهد راند... در تمامی کوه مقدس من، ضرر و فسادی نخواهند کرد،زیرا که جهان از معرفت خدا پر خواهد شد". (7)

 * گفتنی است نسب حضرت حجت از سمت مادر بزرگوارشان نرجس خاتون به شمعون ابن هممون صفا می رسد که وی  پسر عمه حضرت مریم مادر حضرت عیسی (ع) بوده است و جالب اینکه هردو این بزرگواران از نسل داوود پیامبر بوده اند . سایر موارد مطروحه در این آیه را نیز عینا در روایات اسلامی داریم  به عنوان نمونه امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: در هنگام ظهور درندگان با هم به سادگی خواهند زیست (و التسلعت السباع) و بز شاخدار به بز بدون شاخ حمله نخواهد کرد و...

 "یهوه صبا یوت چنین می گوید: یک دفعه دیگرآسمانها و زمین و دریا و خشکی را متزلزل خواهم ساخت و تمامی امت ها رامتزلزل خواهم ساخت و آنگاه  فضیلت جمیع امت ها خواهد آمد ... این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت."(8)

 "امیر عظیمی که برای پسران تو ایستاده نامش "ایستاده" است خواهد برخاست... بسیاری از آنان که در خاک خوابیده اند،بیدار خواهند شد..."(9)

 *   در این آیه به وضوح به لقب حضرت بقیه الله  به نام "قائم" به معنی "ایستاده" اشاره می شود و در ادامه نیز رجعت مومنان هنگام ظهور امام زمان (عج) مطرح می گردد (فراز هایی از دعای عهد: خدایا اگر مرگ ، که آنرا برای تمامی بندگانت مقدر فرموده ای  میان من و او – امام زمان- فاصله انداخت ، پس مرا-هنگام ظهورش- زنده گردانده از قبرم خارج کن ...  )

 "آناکه بسیاری را به راه عدالت رهبری می کنند(یاران امام زمان)، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالاباد. اما تو ای دانیال کلام را مخفی دار کتاب را تا زمان آخر مهر کن بسیاری به سرعت "تردد" خواهند کرد."(10)

 "خوشا به حال آنان که انتظار کشند"(11)

 *   افضل الاعمال انتظار الفرج(از روایات شیعی : انتظار فرج از بهترین اعمال است)

 "سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شده تا جمیع قوم ها و امت ها و زبانها او را خدمت کنند.سلطنت اوجاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد."(12)

 "از  کتاب حیقوق نبی : اگر چه تاخیر نماید، برایش منتظر باش زیراکه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود... بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع می کند و تمامی قوم ها را برای خویشتن فراهم می آورد."(13)

*   در عیون الاخبار ج 1 ص 134آمده است حضرت حیقوق نبی که در تویسرکان مدفون است از منتظران سرسخت حضرت حجت بوده و شعار دائمش "الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم " بوده است . ایشان در کتاب خود که شامل سه باب است با مضامینی واضح به رستگاری مومنین و بعثت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم النبین بشارت می دهند.امام رضا (علیه السلام) نیز در مجلس مامون از جاثِلیق که ازعلما و بزرگان قوم یهود بوده است، سوال می فرمایند: آیا سخن او را درباره ظهور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در تورات دیده ای؟ گفت آری و تصدیق می کنم.گفتنی است پیکر مطهر آن نبی بزرگ و منتظر حضرت صاحب الزمان (عج) به شکلی معجزه آسا در سال ۱۳۷۲ (ه.ش) در جریان حفری های چند تن یهودی در مرقد مطهرشان  در تویسرکان سالم نمایان شد. 

شاید بیشترین اشارات به ظهور و آخر الزمان را باید در زبور حضرت داوود (ع) جستجو نمود تاجایی که از 150 بخش آن 35 و برخی 55 بخش را مربوط به آخر الزمان می دانند.

لذا بی سبب نیست که خداوند متعال در کلام الله مجید هنگام اشاره به سرنوشت مومنان در آخر الزمان توجه ما را به زبور جلب می نماید:

" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون "

"و به راستی در زبور پس از تورات  نوشتیم که بنگان صالح ما وارثان زمین خواهند بود"(14)

 لذا جای شگفتی ندارد اگر مضمون همین آیه قرآن را در زبور هم ببینیم:

 "  شروران منقطع خواهند شد اما منتظران خدا وارث زمین خواهند گشت ، بعد از اندک زمانی شروری نخواهد بود و حلیمان وارث زمین خواهند گشت و میراث آنها خواهد بود تا ابد الاباد. خداوند صالحان را تایید می کند ، خدا روزی کاملان را می داند و روزی ایشان خواهد بود ، تا ابد نسل شروران منقطع شده صالحان وارث زمین خواهند شد و در آن تا ابد سکونت خواهند نمود ، جان او در نیکویی شب را به سر خواهد برد و ذریه او وارث خواهند شد."(15)

 

"و او قوم تو را به عدالت داوری خواهد نمود و مساکین تو را انصاف و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود و حکمرانی خواهد کرد از دریا تا در یا و از نهر تا اقصای جهان."(16)

 *    در بحارالانوار علمه مجلسی ج 53 ص 62 آمده است:  پس از ظهور بر روی زمین کور،فلج و زمینگیری باقی نخواهد ماند(وفور سلامتی).

 "جمیع سلاطین او را تعظیم خواهند کرد و جمیع امتها او را بندگی خواهند نمود.زیرا چون مسکینی استغاتثه کند،او رهایی بخشد و جان های مساکین را نجات خواهد داد."(17)

 "اسم او تا ابد بماند،اسمش چون آفتاب باقی بماند،در او مردمان برکت خواهند یافت و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت، و نام او تا ابد متبرک باد و تمامی زمین از جلالش پر شود."(18)

 "برای خداوند منتظر باش ، قوی شو، او دلت را تقویت خواهد کرد...ای همگان که برای خدا انتظار می کشید منتظر خدا باش طریق اورا نگه دار تا تو را به وراثت زمین بر افرازد."(19)

 "امتها شادی و تنرنم خواهند کرد زیرا که قوم ها را به انصاف حکم خواهد کرد،آنگاه زمین محصول خود را خواهد داد،اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند.

او قوم تورا به عدالت داوری خواهد نمود. و مساکین تو را به انصاف ،مساکین قوم را دادرسی خواهد کرد و فرزندان فقیر را نجات خواهد داد. در زمان او صالحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود.

  او حکمرانی خواهد کرد از دریا تا دریا و از نهر تا اقصی نقاط جهان،فراوانی غله در زمین برقله کوه ها خواهند رسید، اهل شهر ها مثل علف زمین نشو و نما خواهند کرد،جمیع امتهای زمین او را خوشحال خواهند خواند."(20)

 

*  اشاره به برخی از نشانه های آخر الزمان که در روایات شیعی نیز موجود است  مبنی بر افزایش جمعیت شهر نشینان نسبت به جمعیت روستایی و یا فراوانی نعمات و محصولات کشاورزی پس از ظهور و...

    "شمشیر دو دمه در دست ایشان است تا از امتها انتقام بکشد ."(21)

*     در این فراز نیز به طرز شگفتی به ذوالفقار امیرالمومنین (ع)که طبق روایات شیعی دردست حضرت بقیه الله (عچ)است اشاره می شود.

هرچند دشمنان خدا  ۱۱ امام بزرگوار از ذریه ابراهیم (ع)را به خاک و خون کشیدند و حق الله و بندگانش زائل نمودند لیکن دوازدهمین ایشان همو که آخرین ذخیره الهی است پرچم حق را بر بام را گیتی خواهد کوفت.

آنچه از نظر گرامیتان گذشت مشتی بود نمونه خروار وگرنه نشانه هایی از این دست برای اهل فهم و حق طلبان بسیار است ان شا الله به زودی به نشانه ها و حقانیت وجودی حضرت در دیگر ادیان نیز اشاره خواهد شد.

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت صاحب الزمان (عج)که صد البته نزدیک است .

علی اکبر رائفی پور(برگرفته از سایت مصاف)

 پینوشت:

1.      1_نشریه بینا- نشریه کلیمیان ایران- سال اول (1378 )شماره 4

2.      2_(باب 12- فراز 7)

3.     3_ (باب17-فراز20) و (باب18-فراز18). آنچنان که در منابع دینی یهود آمده است خدا پس از امتحان حضرت ابراهیم و سارا به خاطر سربلند بیرون آمدن از این آزمون الهی به نام های ایشان "ه" اضافه فرمود و آبرام و سار به ابراهیم و ساره بدل گشتند

4.     4_ (13-15) (15-5 تا 8).

5.      5_ سوره حج آیه 78

6.      6_ سوره بقره آیه 124

7.      7_ کتاب اشعیای نبی (فصل11 بندهای 1 تا 10)

8.      8_ کتاب حجی نبی(فصل 2 بندهای 6 تا 9)

9.      9_کتاب دانیال نبی (فصل 12 - 1،12)

10. 10_ کتاب دانیال نبی (فصل 12-3و4)

11. 11_ کتاب دانیال نبی (فصل 12-12)

12. 12_ کتاب دانیال نبی (فصل 7- 12 و14)

13. 13_کتاب حیقوق نبی(2-3تا 5) واژه حیقوق(Hayaghogh) که در زبان عِبری «حَبَقُوق» تلفظ می گردد که به معنای در آغوشگرفته می باشد. علت نامگذاری ایشان به این نام چنین بود که وی در اوان کودکی ازدنیا می رود و الیاس نبی (علیه السلام) او را در آغوش خود گرفته، دعا می کنند و از خدای متعال می خواهند که آن حضرت را دوباره زنده نماید. در مفاتیح الجنان در شرح اعمال ام داود، امام صادق (علیه السلام) به نام آن حضرت اشاره می فرمایند

14. 14- سوره انبیا آیه 105

15. 15_ مزمور 37  بند های 9-11-12-17-18-27-29

16. 16_مزمور 72  بند های 2و4و7و8

17. 17_ مزمور 72  بند های 11و13  

18. 18_مزمور 72  بند های17و19

19. 19_(مزمور 69  بند 3 )، ( 130  بند 5و6 )

20. 20_(مزمور 67  بند 4 )، (مزمور 68  بند 3 )، (مزمور 72  بندهای 2و4و7و8و16و17و149 )

21__مزمور 149  بند 7

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۸