اللهم عجل لولیک الفرج

حضرت ولی عصر(عج)

حضرت ولی عصر(عج)

بهترین وافضل ترین عبادات نزد خدا انتظار ظهور است.
هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.امام صادق(ع)

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

                                                  


روز سوم
1. «عمر بن سعد» یک روز پس از ورود امام علیه السلام به سرزمین کربلا یعنی روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد. (6)

2. امام حسین علیه السلام قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع می شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمان کنند. (7)

3. در این روز «عمر بن سعد» مردی بنام «کثیر بن عبدالله » - که مرد گستاخی بود - را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبدالله به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم; ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلا چنین قصدی نداریم .

هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، «ابو ثمامه صیداوی » (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسین علیه السلام بود . همین که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می آید، بدترین مردم روی زمین است . پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه السلام برو . گفت: هرگز چنین نمی کنم .

ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی . گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت کاری هستی و من نمی گذارم بر امام وارد شوی . او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد . سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ حضرت در جواب فرمود:

«مردم کوفه مرا دعوت کرده اند و پیمان بسته اند، بسوی کوفه می روم و اگر خوش ندارید بازمی گردم .... » (8)

روز چهارم
در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود .

به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از:

1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر;

2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر;

3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر;

4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر;

به سپاه عمر بن سعد پیوستند . (9) بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.


6) ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 84 .
7) مستدرک الوسایل، ج 14، ص 61; مجمع البحرین، ج 5، ص 461 .
8) تاریخ طبری، ج 5، ص 410 .
9) بحارالانوار، ج 44، ص 386 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۶ ، ۲۲:۰۶

                                    

ماه محرم فرا رسید و روزهای عزاداری بر سالار شهیدان و یاران با وفایش پرشورتر شد.

با وقایعی که در دو روز اول محرم سال 61 هجری قمری برای امام حسین (ع) و یاران با وفایش اتفاق افتاد به طور مختصر آشنا می‌شویم.

امام حسین علیه‌السلام در روز اول محرم با سپاه حر دیدار کرد و حر و سپاه او توسط امام از آب سیراب شدند.

نقل شده که ظاهرا در اول محرم بوده که کاروان حسینی در حرکت بودند و امام علیه‌السلام  در صبحگاه دستور دادند که ظروف و مشک‌ها را پر از آب کنید، حرکت کردند، ناگهان یکی از یاران امام با صدای بلند تکبیر گفت، و گفت از دور نخلستانی پیداست.

امام فرمود چه می‌بینید؟

عده‌ای گفتند نخلستان نیست گوش‌های اسب از دور چنان می‌نماید که نخل است. آنها نزدیک شدند تعداد هزار سواره نظام به فرماندهی حر، مأمور از طرف عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه.

امام به یارانش فرمود: از آنها پذیرایی و آن‌ها را که تشنه‌اند سیراب کنید. [1]

تا روز دوم، حر، اصرار داشت حضرت را همراه کاروان به سوی کوفه ببرد، بین امام و حر گفت‌وگوهایی صورت می‌گرفت و امام علیه‌السلام وقت نمازها، نماز را اقامه می‌کرد و سپاه حر نیز با حضرت و به اقتدا به امام، نماز جماعت می‌خواندند.

بدین ترتیب امام پس از نماز ظهر و عصر بر آنها موعظه و اتمام حجت می‌نمود. حر نیز به خواسته و مأموریت خود پافشاری می‌کرد اما امام علیه‌السلام از قبول درخواست او امتناع می‌کرد.

حر به امام عرض کرد که در این واقعه اگر بر مخالفت اصرار و پافشاری کنی، تو و همراهانت کشته می‌شوید.

حضرت در این حال به شعر یکی از صحابه استناد فرمود و گفت تو مرا از مرگ می‌ترسانی مرگ بر جوانمرد عار نیست، وقتی آرزوی حق و قصد دفاع از حق را داشته باشد و جهاد کند...

وقتی حر این اشعار را از امام شنید به کناری رفت و با سپاه خود حرکت کرد امام نیز با قافله خود در حرکت بودند تا به منزلگاه بیضه رسیدند.

امام برای اتمام حجت خطبه‌ای خواند و اهداف خویش را آشکار نمود و با استناد به سخنان پیامبر اکرم(ص) فرمود که هر کس سلطان ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال می‌کند و عهد شکن است، بر مسلمانان است که در مقابل او اعتراض کند. [2]

در مسیری که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذی حجه تا رسیدن به کربلا با افراد و کاروان‌های مختلفی دیدار و ملاقات داشت.

از جمله این دیداردها دیدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپیوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پیشکش نمود.

حضرت امتناع از قبول کرد.

در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک‌ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بنی مقاتل حرکت کنند حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتی زد، و بیدار شد و فرمود «انا لله و انا الیه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در این حال فرزندش علی اکبر به پیش او آمد و علت را پرسید.

حضرت فرمود: فرزندم در عالم رویا دیدم که سواره‌ای ندا داد مرگ بر دیدار اهل کاروان می‌آید، و اهل کاروان به سوی مرگ در شتابند. 

علی سئوال کرد: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم، فرمود: فرزندم ما بر حقیم و بازگشت بندگان به سوی خداوند است،

اکبر عرضه داشت: پس ای پدر مهربانم چه باکی از مرگ داریم امام از کلام علی خوشحال شد و دعایش کرد. [3]

وقتی صبح شد کاروان امام حسین نماز صبح را خواندند و حرکت کردند. یاران حر، به سوی آنان آمده تا کاروان را به سوی کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهیر گفت مولای من با همین سپاه کم، نبرد کنیم که شکست آنها برای ما سهل است.

امام فرمود: من هرگز آغازگر جنگ نخواهم بود.

در این روز پیکی از کوفه آمد و کاروان حسینی؛ با اصرار حر به سوی نینوا در حرکت بودند به شهر و یا آبادی غاضریه رسیدند.

پیک از سوی عبیدالله برای حر پیامی آورد، که حسین را یا وادار به بیعت کن یا در سرزمین بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدی باشد.

حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود ای حر ما را رها کن در این قریه اقامت کنیم، حر پاسخ داد این مرد جاسوس و پیک عبیدالله است که کارهای مرا زیر نظر دارد، من از خواسته تو معذورم.

امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتی بـی آب و علف رسیدند.

اسب امام ایستاد، امام فرمود نام این زمین چیست، زهیر گفت: نام‌های مختلف دارد، یکی از نام هایش عقر و نام دیگرش کربلا است.

امام فرمود: اینجا قافله را نگه دارید و خیمه‌ها را بپادارید این جا نامی است آشنا، وقتی با پدرم به سوی صفین می‌رفتیم اینجا استراحت کرد و از خواب بیدار شد و گفت در خواب دیدم این دشت پر از خون است و حسین در آن خون غوطه‌ور است.

شیخ عباس قمی از کتاب ملهوف نقل کرده در روز دوم سال 61 حضرت امام حسین علیه‌السلام به زمین کربلا ورود فرمود و چون به آن زمین رسید، پرسید که این زمین چه نام دارد؟ گفتند: کربلا مى‌‏نامندش. چون نام کربلا شنید گفت: «اللهُمَّ إنّی أعوذُبِک مِن الکَربِ وَالبَلاء».

پس فرمود: این موضع کرب و بلا و محل مِحنت و عنا است، فرود آیید که این ‏جا منزل و محل خیام ما است. این زمین جاى ریختن خون ما است و در این مکان قبرهاى ما واقع خواهد شد. [4]

روزی که کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید روز دوم محرم سال 61 هجری قمری بود. پس از این روز، کار بر آنان سخت شد و هر روز محاصره سپاه کوفه تنگ و تعداد آنان افزوده می‌شد به نحوی که امام علیه‌السلام جنگ را قطعی می‌دانست. [5]

 

======================================
 پاورقی:
[1]. شیخ مفید، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البیت، 1414، ج2، ص 77 ـ 78.
[2]. شیخ مفید، همان، ص 82.
[3]. شیخ مفید، همان، ج2، ص 83 - 84.
[4]. شیخ عباس قمی، وقایع الایام، ص 222
[5]. مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۵۸

                                  mahdi mood  

رسول اکرم و روز خلاصی دنیا

از رسول گرامی خدا نقل شده که فرمودند:زمانی که صیحه در ماه رمضان شنیده شد پس همهمه و آواز جنگ در شوال بلند می شود و قبایل طعام گرداوری و ذخیره میکنند ودر ماه ذی القعده باهم نبرد میکنند ودر ماه ذی الحجه حجاج بیت الله الحرام قتل ئ غارت می شوند و خونها ریخته می شود و محرم، چه محرمی؟ هرگز نمی توانی درک کنی! نه هرگز! مردم دسته دسته در این فتنه و آن فتنه کشته می شوند (در هرج و مرج)؛ انگاه منادی از آسمان ندا میکند که فلانی پسر فلانی ،مهدی قائم آل محمد صلی الله علیه و اله است. به فرمان او گوش فرا دهید و اطاعت کنید. آن صدا صدای جبرئیل است که در بامداد روز رهایی مردم را به بیعت فرا میخواند.[روزگار رهایی.ص450]

از حضرت رسول اکرم(ص) منقول است که فرمودند:

روز رستاخیز برپا نمی شود تا اینکه قائم ما قیام کند و این قیام در وقتی است که خداوند فرمان ظهورش را امضا فرماید. هر کس در آن روز از قائم ما متابعت کند نجات می یابد و هرکس که سرپیچی نماید دچار هلاکت دو جهان خواهد شاهد. ای بندگان خدا! از خدا بترسید و به سوی قائم مابشتابید اگرچه مجبور باشید روی برف ها به نحو سینه خیز خود را بکشید ، زیرا او جانشین خداوند و خلیفه من است(برروی زمین). [روزگار رهایی،ص451]

رسول اکرم(ص) به فرزند عزیزش امام حسین(ع) می فرماید:

[ای حسین] امیر همه امیران عالم ، ای کشنده ی کافران و ستمگران جهان و شهریار منتظری که در غیبتش عقلها مات و حیران شده اند ،نهمین فرزند از فرزندان شماست. ای حسین! او بین رکن و مقام ظاهر میشود وبنیان و اساس  گمراهی و پستی را ریشه میکند و چه سعادتمندند افرادی که عصر پرشکوه حکومت تو را درک و در دولت حقه اش زندگی میکنند وآن روزگار میمون و مبارک را میبینند و اصحاب باوفای آن حضرت را ملاقات می کنند.[روزگار رهایی.ص425]

رسول اکرم و مواریث انبیاء

پیامبر بزرگ اسلام فرمودند:

دابّه(یکی از نام های حضرت مهدی)بیرون می اید در حالتیکه عصای موسی و انگشتر سلیمان(ع)در دست اوست .پس به وسیله ی عصا صورتهای اهل ایمان روشن میشود و دماغ کفارو دشمنان حق به وسیله ی خاتم سلیمان مهر می گردد.[الملاحم والفتن،ص100]

رسول  اکرم درباره ی نشانه های قیام حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء می فرماید:

[جضرت مهدیعلیه السلام]زبور رااز دریاچه ی طبریه(که گویا در شمال فلسطین است) بیرون می اورد که از خاندان موسی و هارون چیز هایی به عنوان ماترک این دو خاندان باآن هست و ملائکه آن را به دوش میگیرند  و نیز الواحی که به حضرت موسی نازل شده و عصای آن حضرت در این اشیاء هست... گنجها را از دل زمین بیرون می آورد و شهر های شرک را فتح میکند.[روزگار رهایی.ص453و454]

در حدیث لوح زهرای مرضیه (س)پس از بیان ویژگی های ائمه معصومین (ع)نوبت به حضرت بقیه الله می رسد . خداوند می فرماید:بعد از امام حسن عسگری (ع) دین خود را به وسلیه ی فرزندش که رحمت واسعه برای جهانیان است کامل میگردانیم ،خصوصیات او به شرح زیر است؛

کمالات حضرت موسی بن عمران در اوست،بهای حضرت عیسی دارد و صبر و بردباری حضرت ایوب در وجود مقدس جمع شده است.[دیگر از نشانه های غیبت حضرتش این است]اولیا و بندگان صالح من به خاطر فشار ستمگران در زمان غیبت او در ذلت بسر میبرند و سرهای ترک و دیلم را پیشکش یکدیگر می کردند. بندگان و اولیای مرا می کشند و می سوزانند و مرعوب دشمنان باشند و زمین از خونهای آنها رنگین شود وناله و شیون زنها بلند باشد(در مصیبت عزیزانشان).اینها در حقیقت دوستان منند و به وسیله آنها انواع بلاها و فتنه های کور و تاریک را از مردم دفع می کنم و زلزله ها به برکت وجود آنها برمیدارم . برآنها باد درود ها و رحمت پروردگارشان و آنها هستند هدایت یافتگان.[اختصاص مفید،ص207] 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۶ ، ۲۳:۱۵

                            

رسول اکرم و موقعیت منتظران حضرت مهدی قبل از ظهور

امام صادق از وجود مبارک رسول الله درباره ی مقام منتظران ظهور و علاقه مندان به ساحت مقدس حضرت بقیه الله و ابا؛ گرامی اش چنین نقل فرموده اند:

خوشا به حال کسانی که قائم از اهل بیت مرا درک کنند و اقتدای به آن حضرت میکنند (فرمانبرداری)پیش از قیامش،دوستان او را دوست میدارند و با دشمنانش دشمن اند و از آنها تبرا می جویند و ائمه معصومین قبل از آن حضرت را دوست می دارند .اینان رفقای من و دوستان من و بهترین افراد امت نزد من بلکه بهترین مخلوقات خداوند برای من هستند.[گواراباد بر صاحبان این نعمت(ولایت)]

[غیبت طوسی ،ص275]

حذیفه می گوید: دیدم رسول معظم اسلام پرده کعبه را گرفته و گریه میکند، عرض کردم یا رسول الله چه چیز شمارا به گریه آورده است؟خداوند چشم های تورا نگریاند. فرمودند:ای حذیفه دنیا از بین رفته یا مثل اینکه تودر این دنیا نبودی.عرض کردم پدرو مادرم به قربانت باد! آیا علائمی هست که دال بر وقوع چنین وضعی در دنیا باشد؟ فرمودند:آری-ای حذیفه- مطالبی که میگویم به قلبت بسپار و با چشمت ببین و با انگشتانت شمار کن.

1-وقتی که امت من نماز را ضایع کنند.

2-از شهوات پیروی کنند.

3-خیانت در میان مردم زیاد شوند.

4-امانت و امانت داری زیاد شوند.

5-مشروبات الکلی بنوشند.

6-فضا تاریک شود (ممکن است به خاطر الودگی فضا به معصیت یا دود ناشی از بنزین و غیره باشد.)

7-به واسطه ی خشکسالی ،آب قنات ها و چاهها کم شوند.

8-آسمان و این فضای لایتناهی غبار الود شوند.(ممکن است کنایه از ظلم های جهانی باشد مانند جنگ های جهانی از قبیل دو جنگ اول و دوم و جنگهای پراکنده )

9-امنیت از راه های زمینی و هوایی برداشته شود.

10-مردم همدیگر را سب و لعن کنند.

11-خانواده ها در دامان فساد سقوط کنند.

12-مردم در زندگی گرفتار تجملات و مد پرستی شوند و سرانجام قناعت و میانه روی متروک گردد.

13-افراد جامعه نسبت به یکدیگر بدبین شوند و سو؛ ظن و عدم اعتماد برجامعه سایه افکند.

14-سالهای دنیا پست و خوار شوند.

15-درختکاری زیاد و محصولات اندک شوند.

16-قیمت ها بالا رود.

17-بادهازیاد شوند.

18-پرده از روی باطن مردم برداشته شود.(جنایتکاران و جاه طلبان و دنیا پرستان شناخته شوند)

19-عمل شنیع لواط علنی شود.

20-خلاف پسندیده شود.

21-تجارت و کاسبی دچار سختی و تنگی شود و اشیا؛ مورد درخواست کم شود.

22-تمام برنامه ها را با کمال گستاخی و خودسری برمبنای هوای نفس (دلم میخواهد)پیاده کنند.

23-ناسزا و فحش دادن به پدر و مادران را وسیله سرگرمی و مزاح قرار دهند.

24-اشکارا ربا بخورند و کوچکترین ترسی از خدا نداشته باشند.

25-بی عصمتی و زنا در میان مردم رواج پیدا میکند.

26-خوشنودی و راضی بودن از زندگی و برنامه ی آن بسیار کم شود.

27-افراد سفیه و نادان زمام امور را به دست بگیرند.

28-خیانت به انواع و اقسام مختلف در میان همه طبقات زیاد شوند.

29-امانت را بی اهمیت بدانند و به ان بی اعتنا باشند و افراد امین کم شوند.

30-افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.

31-نادانها به دلیل نادانی خویش معروف شوند.

32-مردم خانه های خود را بیارایند و دیوار های آن را ذینت دهند.

33-قصر ها و خانه های بلند ساخته شود.

34-باطل را به لباس حق جلوه دهند.

35-زشتی دروغ از بین برود به حدی که لباس راستی بر آن بپوشند.

36-اگر کسی در کارش صحت عمل داشته باشد اورا ضعیف بدانند.

37-پستی و لئامت و سرزنش یکدیگر را به حساب عقل بگذارند(صاحبش را عاقل بدانند).

38-گمراه بودن و راه کج رفتن راهدایت بشمارند.

39-بیان را کوری بدانند(اگر به وسیله بیان ،حقایقی گفته شود که به نظر انها خوش نیاید بگویند این شخص کور است و واقعیت دنیا را نمی بیند).

40-و خموشی را بی خردی بدانند.

41-دانشمندان اگر بخواهنداز علم خویش به نفع خود و جامعه حرف بزننداورا جاهل و عملش را نادانی بدانند.

42-نشانه ها بسیار شوند و علامتها یکی پس از دیگری ظاهر گردد.

43-تحقیق نکرده سخنان دور از حقیقت بگویند(مردم را متهم کنند و بندگان خدا بدون دلیل ابرویشان رابریزند).

44-آسیای مرگ بر سر جامعه بچرخد(جنگهای خانمان سوز به راه بیندازد و افراد بیگناه را قتل عام کنند،مانند بمباران مناطق مسکونی و غیر نظامی...)

45-مردم از نظر بینش و دید قلبی کور شوند و حقایق را نبیند.

46-کارهای ناپسند بر اعمال خوب غلبه پیدا کنند.(مردم طرفدارکار های بد شوند)

47-محبت نسبت به یکدیگر و صله رحم از دلهای مردم برداشته شود.

48-تجارت و بازرگانی زیاد شود و مردم کارهای باطل و ناچیز را نیکو بدانند.

49-جان خود را به خاطر شهوتهای زیادی که دارند،بذل میکنند.

50-کارهای بزرگ را آسان شمارند(نظیر جنگ با دولت های بزرگ).

51-از پوشیدن پوستهای حیوانات حرام گوشت (یا ذبح شرعی نشده)باکی نداشته باشند.

52-جامه های نرم و زیبا و نازک بپوشند(وبدن انها از روی لباس پیدا باشد).

53-رغبت به دنیا پیداکنند و ان را بر اخرت مقدم بدارند.

54-رحم از دلهای مردم برود.

55-فساد جنبه ی عمومی پیدا کند.

56-قران را به بازی بگیرند.

57-اموال بیت المال(وجوه شرعیه)را مال شخصی خود بدانند یا حقوق شرعیه مال خود را ندهند و بگویند مال خودمان است.

58-مسکرات راباتغییر نام حلال بدانند.

59-در وقت دادن زکات مال خود خیانت کنند.

60-ربا را با نام خرید و فروش و اجاره دادن محلی از مقروض بگیرند.

61-در فسق و فجور مردها با مردها  و زن ها با زن ها برابری کنند.

62-به نافرمانی از خداوند(گناه کردن)مباهات کنند.

63-دلهای مردم پراز تکبر و نخوت شود و ظلم و جور در پادشاهان و نادانی در مردم(زیر بار ظلم رفتن)ظاهر شود.

64-در چنین وضعی دیندار باید دین خود را بردارد و از این طرف به ان طرف و از این قله کوه  به ان قله و از این دره به دره دیگر بروند تا سلامت دین داشته باشند.

65-از اسلام باقی نماند جز اسمی و از قران باقی نماند جز رسمی (قران در دلها کهنه شود و فقط اسم ورسمی از ان باقی بماند.)

66-قران بخوانند در حالیکه از گلوگاه و استخوان ترقوه و گردن نگذردو از وعده های خداوندی و وعید های ان عملا در میان ان مردم خبری نباشد و از خداوند نترسند و به یاد او نباشند و از ناسخ و منسوخ قران بی خبر باشند.

67-در این حالات مساجدشان اباد باشد اما دلهاشان از تقوا و ایمان تهی.

68-علماو دانشمندان آن زمان بدترین مردم روی زمین باشند و تمام فساد ها و فتنه ها از ناحیه انها برخیزد و بازگشت همه انها (فتنه ها)به سوی خود ایشان است.

69-مردم خیر و نیکو کار و مراکز خیر از بین برود اما اهل شر و فساد بمانند.

70-مردم به خداوند عالم در کارهایشان بی اعتنا باشند و اعمالشان از روی تحقیق نباشد.

71-تنها محبوب مردم دینار و درهم باشد (ثروت دنیا از هر راهی که بیاید ،حلال یا حرام،مانعی نداشته باشد.

72-هرقدر ثروتشان زیاد شود باز بگویند فقیریم.[نوائب الدهور،ص291]

در حدیثی پیامبر اکرم در ضمن به بعضی از علائم ظهور امام عصر اشاره می کنند: پرچمهای سیاهی از جانب مشرق (خراسان) به اهتزاز در می اید.هر کس زیر این پرچمها برود و صاحبش رایاری کند  خداوند اورا یاری خواهد فرمود و هر فردی که انهارا مخذول کند،یعنی با پرچم و صاحب ان مخالفت کند،خداوند اورا محذول خواهد کرد تا اینکه مردی بیاید که نامش مانند نام من باشد.پس زمام امور را بدست گیرد و خداوند اورا از نصرت و تاییدات خودش بهره مند خواهد فرمود.[الملاحم والفتن،ص54]

رسول اکرم و مواریث انبیاء

پیامبر بزرگ اسلام فرمودند:

دابّه(یکی از نام های حضرت مهدی)بیرون می اید در حالتیکه عصای موسی و انگشتر سلیمان(ع)در دست اوست .پس به وسیله ی عصا صورتهای اهل ایمان روشن میشود و دماغ کفارو دشمنان حق به وسیله ی خاتم سلیمان مهر می گردد.[الملاحم والفتن،ص100]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۶ ، ۱۸:۴۶